نفس های زندگی ما ونداد نفس های زندگی ما ونداد ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
نبض زندگی  رستا جونمنبض زندگی رستا جونم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

نامه هایی از جنس عشق(ونداد ، رستا)•●●♥♥❤

حال این روزای ما

وندادم سلام  خیلی وقته که هیچی برات ننوشتم اخه دیگه این روزا همه لحظه هام رو در اختیارت گذاشتم  دیگه هیچ وقتی برای نوشتن ندارم  خیلی شیطون شدی مامان مدام در حال خرابکاری هستی اگه حواسم رو بهت ندم  اولین چیزی که به دستت برسه نابود میکنی ولی زبونت خیلی راه افتاده دیگه حسابی داری دلبری میکنی به هر چیز گردی یا هر چیزی که میچرخه  علاقه خاصی پیدا کردی  مثل ماشین  لباسشویی یا  تایر ماشین ها... یه خشک شویی سر رامون هست که وقتی میریم خونه تازه داره ماشینش رو روشن میکنه تا لباسا رو توش بندازه تو هم اگه بزارنت دو ساعت میایستی به چرخش ماشین نگاه میکنی بیچاره مامانی اینا مجبورن لباساشون رو جمع کن...
28 فروردين 1392

ونداد مامان مریض شده

سلام ونداد عزیزم مامان این مطلب مال 3 فروردین که میخوام برات بنویسم امسال عید ما همش تو مطب دکتر ها گذشت  3 فروردین از خواب بیدار شدی  و داشتی توی تب میسوختی فکر کنم 40 درجه تب  داشتی بهت استامینوفن دادم  ولی تبت نمیومد پایین مجبور شدم پاشویت کنم  خلاصه عزیزم 3 روز کامل تب داشتی  و با استامینوفن فقط 1 درجه پاین میومد  اونم برای نیم ساعت دوباره توی تب میسوختی همش توی اب بودی و داشتی پاشویه میشودی هیچ دکتر لعنتی هم باز نبود 4 فروردین پیش تنها دکتری که باز بود رفتیم و معاینت کرد و گفت چیزی نیست گلوت ملتهب شده شروع یه سرما خوردگیه بهت اموکسی یسلین داد  با شیاف دیکلوفناک بابا  وقتی از دارو خانه ا...
18 فروردين 1392

سال 1392

سلام ونداد عزیزم  امسال سومین سالی بود که   ما سه نفر  با همدیگه کنار سفره سال تحویل نشستیم وسال نو رو جشن گرفتیم امسال دوباره تو به سفره تحویل سالمون رنگ عشق رو هدیه کردی  رنگی رو که قابل مقایسه با هیچ چیز نیست امسال بودی و بودنت برای ما  ازهر عیدی بهتره فقط یه فرقی با سال تحویل های قبل داشتی اونم اینکه واقعا شیطون تر شدی و ما رو کشتی تا سال تحویل شد تمام مدت که کنار سفره نشسته بودی من همش دلم تو دستم بود که این کاسه ها رو نندازی و چپه نکنی حتی اجازه ندادی یه سفره درست حسابی بچینم کلی ایده داشتم ولی اخرش حتی یادم رفت تخم مرغ ها رو سر سفره بزارم    خلاصه اینکه برای داشتنت از خدا ممنوم    ا...
9 فروردين 1392

تقویم 92 ونداد

خیلی وقته میخوام برات این پست رو بزارم ولی چون میخواستیم سوپرایز باشه نخواستم گفتم تا سال 92 بیاد اخه میخواستیم از هر کدوم به خانواده ها بدیم به خاطر همین ترسیدیم لو بریم  حالا با این که یه دو هفته ای میشه تقویم ها و کارت پستال ها اماده اند تازه برات گذاشتم  ارزوی بهترین ها رو برات میکنم بهترینم...                          بهار سخاوت مند است دامنی از گل به زمین میبخشد کمی پای درس بهار بنشینیم... بهارت بی پایان   ...
1 فروردين 1392
1